نیکوکار. پاکدامن. خشک دامن. مقابل تردامن: خشک دامان شوم انشأاﷲ. خاقانی. اصفیا را پیش کوه استاده سوزان دل چو شمع همچو شمعاز اشک غرق و خشک دامان دیده اند. خاقانی
نیکوکار. پاکدامن. خشک دامن. مقابل تردامن: خشک دامان شوم انشأاﷲ. خاقانی. اصفیا را پیش کوه استاده سوزان دل چو شمع همچو شمعاز اشک غرق و خشک دامان دیده اند. خاقانی
به معنی خشک آمار است که مرض استسقاء باشد. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) ، تتبع و استقصا و تفحص و تجسس و استفسار حساب و استیفاء. (برهان قاطع) : از فراوانی که خشکامار کرد زان نهانی مر مرا بیدار کرد. رودکی. ، جهد کردن. الحاح کردن. اصرار نمودن. (یادداشت بخط مؤلف)
به معنی خشک آمار است که مرض استسقاء باشد. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) ، تتبع و استقصا و تفحص و تجسس و استفسار حساب و استیفاء. (برهان قاطع) : از فراوانی که خشکامار کرد زان نهانی مر مرا بیدار کرد. رودکی. ، جهد کردن. الحاح کردن. اصرار نمودن. (یادداشت بخط مؤلف)